کد مطلب:129894 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

یزید در موضع انفعال
سبط ابن جوزی می نویسد: هنگامی كه یزید با سر امام (ع) آن رفتار را كرد، رنگ چهره (و دیده) شامیان عوض شد و به نكوهش رفتار او پرداختند. پس گفت: آیا می دانید منشأ زیركی ابا عبدالله چیست؟ گفتند: نه. گفت: فقه و تأویل. گویا می خواست بگوید كه پدرم از پدر او بهتر، و مادرم از مادر او بهتر و جدم از جد او بهتر است. پس من به این كار (خلافت) از او سزاوارترم، اما سخن خدای متعال را كه می فرماید: «بگو: پرورگارا مالك ملك...» [1] ، را نشنیده است، پس اندوه شامیان برطرف شد. [2] .

ابن اعثم و خوارزمی می گویند: سپس یزید رو به اهل مجلس خویش كرد و گفت: این بر من فخر می فروشد و می گوید: پدرم بهتر از پدر یزید، و مادرم بهتر از مادر او و جدم بهتر از جد یزید است و خودم بهتر از یزیدم؛ و همین امر او را به كشتن داده است! اما اینكه می گوید پدرم بهتر از پدر یزید است؛ پدرم با پدرش احتجاج كرد و خداوند به نفع پدر من و زیان پدر او حكم داد! اما اینكه مادرم بهتر از مادر یزید است؛ به خدا سوگند راست می گوید. فاطمه دختر رسول خدا (ص) از مادر من بهتر است. اما سخن او كه جدش بهتر از جد یزید است؛ هیچ كس نیست كه به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد و بگوید كه او از محمد (ص) بهتر است. اما اینكه می گوید او، بهتر از من است شاید این آیه قرآن را نخوانده است: «بگو پروردگارا مالك ملك...» [3] .

روشن است كه یزید زمانی این سخن را به زبان آورد كه از سوی بسیاری از حاضران - كه برخی صحابه در میانشان بودند - و نیز نزدیكانش مورد اعتراض قرار گرفت؛ و با این قیاس سخیف كوشید تا اهداف نهضت حسینی را مشوه جلوه دهد؛ و گرنه خاك كجا، افلاك كجا! معاویه ی آزاد شده ی پسر آزاد شده كجا و امیرالمؤمنین و سید الوصیین و رهبر بی مانند كجا؟ هند جگرخواره كجا و فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان كجا؟ ابوسفیان آزاد شده


كجا و پیامبر اكرم (ص)، سرور اولین و آخرین كجا؟ یزید لعین كجا و حسین (ع)، سرور همه ی جوانان بهشت كجا؟ به عبارت كوتاه تر: شجره ی ملعونه ی در قرآن كجا و شجره ی مباركه ای كه ریشه ی آن ثابت و شاخه اش در آسمان است كجا؟

یزید سخن خویش را با مشیت و قضا و قدر الهی پایان می برد، در حالی كه از آن هیچ نمی دانست. این سلاح همه ی ستمگران است كه همه چیز را به این نقطه ختم كنند و با ترویج مرام جبرگرایی در چنین مقامهایی، صدای مخالفان خود را خاموش، و مردمان ساده لوح را فریب می دهند.

آری، یزید زمانی به این موضع انفعالی رو آورد كه آن عمل زشت را مرتكب شد و نسبت به سر سبط پیامبر (ص) و میوه ی دل بتول اسائه ادب كرد. از این رو نوشته اند كه او این سخنان را هنگامی گفت كه از سوی ابو برزه اسلمی [4] یا ابن حكم [5] مورد اعتراض قرار گرفت؛ و پس از آن به ابیات ابن زبعری تمثل جست.

یزید خود می دانست كه حسین (ع) كیست و در میان دلهای مردمان آگاه چه منزلتی دارد.

ابن كثیر با اعتراف به جایگاه ابا عبدالله (ع) در چشم مردم می نویسد: مردم به حسین (ع) گرایش داشتند. زیرا او سروری بزرگ و فرزند دختر رسول خدا (ص) بود و در روی زمین، در آن روز، كسی به پای او نمی رسید. [6] .


[1] آل عمران (3)، آيه 26.

[2] مرآة الزمان، ص 10؛ عبرات المصطفين، ج 2، ص 284.

[3] الفتوح، ج 2، ص 181؛ مقتل خوارزمي، ج 2، ص 57؛ تاريخ الطبري، ج 4، ص 254؛ الكامل في التاريخ، ج 4، ص 85 (با اندكي اختلاف).

[4] الكامل في التاريخ، ج 4، ص 85؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 197.

[5] بحارالانوار، ج 45، ص 131.

[6] البداية و النهاية، ج 8، ص 151.